ملاک های ازدواج از منظر حضرت علی (ع)
امیر المونین علی بن ابی طالب می فرماید :
شکی نیست انتخاب همسر نامطلوب از دردناک ترین مصیبت ها وبلاها به شمار می آید وبالعکس همسر صالح و شایسته از بزرگترین نعمت های الهی است و هیچ موهبتی از نعمت های دنیوی به پای آن نمی رسد .
یکی از ملاکهای انتخاب همسر این است هر دو به هم عشق وعلاقه داشته باشند.
بعضی می گویند ندیده او را پسندیدم . متاسفانه بسیاری از افراد به طرز اسرار آمیزی این افسانه را باور دارند که اگر عاشق باشیم خوشبخت خواهیم شد و بر تمامی مشکلات پیروز خواهیم شد .
درست است که عشق برای ازدواج لازم است و یکی از فاکتورها و ملاک انتخاب همسر است ولی کافی نیست .
بسیاری از افراد مراجعه کننده به مرکز راهنمایی و مشاوره خانواده بعد از چند سال آشنایی به این نتیجه رسیده اند که این عشق و علاقه ما به مرور زمان رو به کاهش رفته تا مرحله ای که نسبت به یکدیگر نفرت پیدا کرده ایم . بسیاری از عشق ها و نفرت ها منشا ء خانوادگی دارد .
رسول اکرم (ص) می فرماید :
برای مال وثروت ازدواج نکنید زیرا چه بسا که مال و ثروت آنان را به طغیان و سرکشی وا دارد بلکه براساس دین داری با آنها ازدواج کنید . هر کس زنی را فقط برای جمالش انتخاب کند از او بهره ای نبیند.
تصمیم گیری و راه کار های تصمیم گیری درست
تصمیمگیری بخش مهمّی از زندگی را تشکیل میدهد، ما هر روزه خود بارها مجبور به تصمیمگیریهای کوچک و بزرگ هستیم. مانند: کجا برویم؟ چه بخوریم؟ چه لباسی را بخریم؟ با فلانی چگونه حرف بزنیم؟ به چه کسی رای بدهیم؟ هنگام عصبانیت چه بکنیم؟ چه شغلی، دوستی و یا همسری را انتخاب کنیم؟ و ... .
تصمیمات، زندگی ما را شکل میدهد، ما از طریق انتخابها و تصمیمهایمان قدرت میگیریم.
تصمیمگیری قضاوت و انتخاب بین دو یا چند چیز و یا راه حل است که هرکس در زندگی شخصی و محیط کار و اجتماع خود با هر مقام و مسوولیتی که باشد انجام میدهد و گاه میتواند بسیار مهم و حیاتی باشد. تصمیمگیری نشانهی رشد و بلوغ و مسئولیت پذیری افراد است. تصمیمگیری درست و سنجیده موجب شادی و احساس موفقیت در فرد شده و سازگاری و اعتماد به نفس او را افزایش میدهد و این حالت نه تنها در تصمیمگیرنده، بلکه در اطرافیانش اثر مثبت گذاشته و بهداشت روانی فرد و اعضای خانواده را تامین میکند.
تصمیمگیری هنر و شاخص مهمی برای شناخت رشد عقلی، عاطفی، اجتماعی و روانی افراد میباشد، کسانی که به چنین رشدی نرسیده باشند، احتمال بیشتری وجود دارد که اجازه دهند دیگران برای آنان تصمیمگیری کنند.
از آن جایی که تصمیمگیری خود از مهارتهای زندگی محسوب میشود، در این مقاله به 15 راهکاردر تصمیمگیری درست و منطقی اشاره مینماییم.
راهکارهای تصمیمگیری درست و منطقی:
1- در تصمیمگیری بهتر است با افراد آگاه، متخصص و با تجربه مشورت نماییم.
2- در مورد تصمیمات گروهی یا خانوادگی بهتر است نظر تمامی افراد گروه را نیز جویا شویم.
3- برای این که تصمیم گیرندهی خوبی باشیم، سعی کنیم خود آگاهی خود را افزایش دهیم.
4- در مورد مسائل شخصی با حفظ و تقویت اعتماد به نفس، اجازه ندهیم دیگران برای ما تصمیم بگیرند.
5- مسئولیت پیامدهای تصمیم خود را شخصاً برعهده بگیریم.
6- با مدیریت و کنترل هیجانهای خود تصمیمات منطقیتری بگیریم. همان طور که حضرت علی(ع) فرمودند: هنگام خشم، نه تصمیم، نه تنبیه، نه دستور.
7- در تصمیمگیریهای خود به تمام جوانب موضوع توجّه کنیم.
8- سعی کنیم قبل از اجرای تصمیم خود پیامدهای مثبت و منفی آن را بررسی کنیم و امتیاز بدهیم.
9- نگاه مثبت، توأم با تفکّر و شناخت باعث میشود که تصمیمهای درستتر و منطقیتر بگیریم.
10- فرصت تصمیمگیری را از دیگران به ویژه فرزندانمان دریغ نکنیم و به آنها اجازه دهیم در مسائل مربوط به خودشان تمرین تصمیمگیری داشته باشند.
11- شهامت تصمیمگیری را در خود و دیگران تقویت کنیم.
12- به عوامل موثر در تصمیمگیری مانند اطلاعات درست، تأثیر فشار گروهها و دوستان، هنجارهای (جامعه، فرهنگ، مذهب)، رسانههای جمعی و ... توجّه نماییم.
13- به منظور جلب توجّه فرزندان به پیامدهای هر تصمیمگیری در مورد برخی از مخاطره آمیزترین تصمیمهای دورهی نوجوانی با آنها گفتگو کنیم.
14- هدفگذاری در زندگی، مقدّمهی تصمیمگیری است. به عبارت دیگر افرادی که اهداف کوتاه و بلند مدّت خود را در کلیهی شئونات زندگی مشخص کرده باشند، راحتتر و مناسبتر تصمیم میگیرند.
15- مطالعهی زندگینامهی انسانهای موفّق در عرصهی علم و ادب و اقتصاد و ... میتواند زمینهی تصمیمگیریهای مناسبتر را در فرد مهیا سازد.
آزمون شخصیت
امیرمؤمنان على(ع) مى فرماید:
سه چیز است که عقل افراد با شخصیت با آن امتحان مى شود: ثروت، مقام، مصیبت
شرح کوتاه
آزمون هاى خداوند، وسیله تکامل ها و پیشرفت هاست، و مواد خاصى ندارد، بلکه با هر وسیله اى ممکن است این آزمون صورت گیرد، ولى سه ماده از همه مهم تر است، به هنگامى که مال و ثروتى به دست انسان مى آید آیا عقل خود را گم مى کند و هوش از دست مى دهد یا نه؟
و به هنگامى که مقامى به او سپرده مى شود آیا ظرفیت او چنان است که همه چیز را فراموش مى نماید یا نه؟
و نیز هنگامى که حادثه ناگوارى براى او رخ مى دهد، آیا در این موقع جزع و فزع آغاز مى کند و خود را مى بازد و زبان به ناشکرى مى گشاید یا نه؟
این مهم ترین چیزهایى است که انسان با آن آزمایش مى شود.
داستانی از ادیسون
ادیسون در سنین پیری پس از کشف لامپ، یکی از ثروتمندان آمریکا به شمار میرفت و درآمد سرشارش را تمام و کمال در آزمایشگاه مجهزش که ساختمان بزرگی بود هزینه می کرد...
این آزمایشگاه، بزرگترین عشق پیرمرد بود . هر روز اختراعی جدید در آن شکل می گرفت تا آماده بهینه سازی و ورود به بازار شود .
در همین روزها بود که نیمه های شب از اداره آتش نشانی به پسر ادیسون اطلاع دادند، آزمایشگاه پدرش در آتش می سوزد و حقیقتا کاری از دست کسی بر نمی آید و تمام تلاش ماموان فقط برای جلوگیری از گسترش آتش به سایر ساختمانها است! آنها تقاضا داشتند که موضوع به نحو قابل قبولی به اطلاع پیرمرد رسانده شود...
پسر با خود اندیشید که احتمالا پیرمرد با شنیدن این خبر سکته می کند و لذا از بیدار کردن او منصرف شد و خودش را به محل حادثه رساند و با کمال تعجب دید که پیرمرد در مقابل ساختمان آزمایشگاه روی یک صندلی نشسته است و سوختن حاصل تمام عمرش را نظاره می کند!!!
پسر تصمیم گرفت جلو نرود و پدر را آزار ندهد. او می اندیشید که پدر در بدترین شرایط عمرش بسر می برد.
ناگهان پدر سرش را برگرداند و پسر را دید و با صدای بلند و سر شار از شادی گفت: پسر تو اینجایی ؟ می بینی چقدر زیباست؟!! رنگ آمیزی شعله ها را می بینی؟!! حیرت آور است!!!
من فکر می کنم که آن شعله های بنفش به علت سوختن گوگرد در کنار فسفر به وجود آمده است! وای! خدای من، خیلی زیباست! کاش مادرت هم اینجا بود و این منظره زیبا را می دید. کمتر کسی در طول عمرش امکان دیدن چنین منظره زیبایی را خواهد داشت! نظر تو چیست پسرم؟!!
پسر حیران و گیج جواب داد: پدر تمام زندگیت در آتش می سوزد و تو از زیبایی رنگ شعله ها صحبت می کنی؟!!!!!!
چطور میتوانی؟! من تمام بدنم می لرزد و تو خونسرد نشسته ای؟!
پدر گفت: پسرم از دست من و تو که کاری بر نمی آید. مامورین هم که تمام تلاششان را می کنند. در این لحظه بهترین کار لذت بردن از منظره ایست که دیگر تکرار نخواهد شد...!
در مورد آزمایشگاه و باز سازی یا نو سازی آن فردا فکر می کنیم! الآن موقع این کار نیست! به شعله های زیبا نگاه کن که دیگر چنین امکانی را نخواهی داشت!!!
توماس آلوا ادیسون سال بعد مجددا در آزمایشگاه جدیدش مشغول کار بود و همان سال یکی از بزرگترین اختراع بشریت یعنی ضبط صدا را تقدیم جهانیان نمود. آری او گرامافون را درست یک سال پس از آن واقعه اختراع کرد...
روحش شاد
راز کثیف صنعت زیبایی
خبرگزاری فارس: شرکتهای تولیدکننده محصولات آرایشی و زیبایی که در صنعتی پردرآمد به فعالیت مشغولند، تلاش میکنند تا برای دستیابی به فروش و سود بیشتر، از همه روشهای ممکن بهره جویند. در این محصولات، استفاده از انواع مواد شیمیایی سمی و خطرناک رواج زیادی دارد.
چکیده:
را ه های به دست آوردن آرامش
1- جلوی گریه خود را نگیرید و گه گاهی گریه کنید.
2- دست کم روزی 15 دقیقه را در سکوت بگذرانید و به نیازهای واقعی خود و نیز چیزهایی که دارید فکر کنید. سکوت عصاره ی آرامش است، با زور نمی توان آن را ایجاد کرد، باید زمانی که فرا رسید آن را بپذیرید. اگر برایتان امکان دارد دست کم روزی یک ساعت، تنها به اتاقی بروید و در را به روی خود ببندید.
3- افراد آرام به خود می گویند که برای تغییر گذشته کاری نمی توان کرد، آنگاه از فکر ادامه زندگی لذت می برند.
4- وقتی احساس می کنید که سرتان پر از فکرهای جور و واجور است و جای خالی در آن نیست، با قدم زدن، آنها را پاک کنید.
5- اگر نتوانید کسی را ببخشید، افکار خشمگین تان شما را برای همیشه با این افراد مرتبط خواهد کرد. شاد کردن دیگران، باعث آرامش می شود.
6- آرامش را از کودکان بیاموزید، ببینید که چگونه در همان لحظه ای که هستند، زندگی می کنند و لذت می برند.
7- از همان که هستید راضی باشید، در این صورت احساس آرامش بیشتری می کنید.
8- هرچه اکسیژن بیشتری به شما برسد، آرام تر خواهید شد، خوب است در محل کار و زندگی خود گیاهی نگه دارید.
9- مهم نیست که با شما مؤدبانه برخورد کنند یا نه، برخورد مؤدبانه ی شما، باعث ایجاد آرامی و احساس خوبی در شما خواهد شد.
10- سرعت حرکت شما با احساستان رابطه ای مستقیم دارد، آرام راه بروید و حرکات بدن خود را آرام تر کنید، طولی نمی کشد که آرام خواهید شد. گاهی می توانید برای رسیدن به آرامش، دراز بکشید، عضلات خود را شل کنید و به هیچ چیز فکر نکنید.
11- با حرکات آرام و صحبت کردن شمرده، احساس آرامش را به جمع منتقل کنید. آیا تا به حال فرد آرامی را دیدید که با صدای بلند صحبت کند؟
12- با شوخ طبعی به آرامش خود کمک کنید.
13- راحتی، یکی از عناصر مهم آرامش است، مثل دمای مناسب، صندلی راحت و لباس و کفش راحت.
• هر چند وقت یک بار ساعتتان را کنار بگذارید و خود را از فشار زمان نجات دهید.
• در آوردن کفشها به کاهش فشار عصبی کمک میکند.
• فشردن یک توپ کوچک، تنشهای عصبی را که در انگشتان و دستهای شما متمرکز شدهاند، خالی می کند.
• لباسهای گشاد و راحت، باعث ایجاد راحتی و احساس آرامش می شود.
14- لحظه های زیبای زندگیتان را بنویسید و از آنها عکس و فیلم بگیرید، سپس بیشتر وقتها آنها را به یاد آورید و درباره شان فکر کنید و لذت ببرید.
15- هوای دریا، آب شور و صدای امواج، همگی باعث آرامش می شوند، مسافرت به سواحل دریا را فراموش نکنید. تماشای ماهی ها مثل خیره شدن به دریا، در شما ایجاد آرامش می کند، زیرا ماهیها آرام شنا می کنند و آرام تنفس می کنند.
16- آهسته غذا خوردن و جویدن، باعث تجدید قوای فکری و احساس آرامش خواهد شد.
17- برای تأثیر بیشتر و رسیدن به آرامش، در خود متمرکز شوید و آرام نفس بکشید.
18- تمرین کنید که آرامتر از حد معمول صحبت کنید، این کار خود به خود ضربان قلب و تنفستان را کم می کند و به شما اجازه میدهد، ذهن و فکرتان را از بسیاری مسائل پاک کنید.
19- اگر به عقاید مذهبی و معنوی پایبند باشید، به یکی از با افتخارترین روشهای رسیدن به آرامش خاطر رسیده اید، آنگاه می توانید بگویید، الا بذکر الله تطمئن القلوب . اگر از خدا دور افتادهاید، اکنون زمان آشتی است. داشتن یک تکیه گاه معنوی در حد تعادل موجب آرامش می شود.
20- احساسات و مشکلات خود را به دیگران بگویید و آرامش بیشتری احساس کنید.
21- یکی از مهمترین مهارتها در آرام بودن، فکر نکردن به مسائل کوچک است، دومین مهارت، کوچک شمردن تمام مسایل است.
22- شاد کردن دیگران، موجب آرامش می شود. نمی دانید چه لذتی دارد پول رستوران امشب را با توافق سایرین به یک کارتن خواب هدیه دهید. قدردانی کنید. دیگران را برای لطف کردن به خود تحت فشار قرار ندهید، لطف که وظیفه نیست!
23- اگر می دانستید که : «سیگار کشیدن + ورزش نکردن = ا سترس ، اضطراب و حذف آرامش»، هرگز سیگار نمی کشیدید و ورزش کردن را به تعویق نمی انداختید.
عواقب وخیم مادیگرى
آرى، آنان که با افکار پلید خود گمراهى ایجاد کردند، دانسته و یا ندانسته بشر را در تمام برنامههاى حیات به میدان فساد کشیدند، آنان که دست انسان را از دامن تربیت انبیاء کوتاه کردند، دنیاى حیات را مبدل به خانهاى پر از شرک و تجاوز و پستى و پلیدى نمودند.
انسان مادى و مغرور و شیفته افکار آن گمراه کنندگان این حقیقت را درک نکرده است که سلسله حیات ممکن نیست با گذشت این مدت محدود و موقت در کره زمین پایان پذیرد، و دوران زندگى با این همه مبارزات و مخاصمات و مظالم نامحدودش هرگاه در چنین افقى تنگ و محصور به پایان برسد و اگر پس از انقضاء حیات در این کره خاکى حیاتى دیگر وجود نداشته باشد بىگمان چنین زندگى و حیاتى موضوعى لغو و عبث خواهد بود و حق و باطل آن از هم جدا نخواهد شد، و هیچ انسان عاقلى به چنین عقیده غلطى تن نخواهد داد، تا چه رسد که تنظیم کننده نظام حیات خداوند حکیم انسان را موجودى رها شده آفریده باشد، پیامبران راستین از دنیاى دیگرى به نام آخرت خبر داده و از آنجا به عنوان روز جزا یاد کرده و مطابق با منطق وحى درباره جزاى اعمال بشر به دقت خبر آوردهاند. انسان معتقد به آن جهان هرگز راضى نمىشود در این جهان کوچکترین خقى را از کسى پایمال کند، و خود را مانند حیوانات غرق در شهوات نمىکند.
تصور اینکه حیات محدود به اینجاست نتیجه وخیمى دارد، و آن قطع رابطه با خدا و انکار تربیت روح و مبارزه با حقایق و کمالات است.
امروز بر همه روشن است که نتیجه محدود شمردن حیات، در افق زندگى دنیاى مادیت این شده که مردم صورت حیات را زشت و زننده و بىمعنى و ناقص یافتند و از این رو زبان حال بیشتر مردم بىبند و بار و مادیگر این است که حیات سراسر باطل و عبث و بىقاعده است، و روى این عقیده تمام همت و فکر و قریحه و مصنوعات خود را در مبارزه و زد و خورد وحشیانه بر سر تمتعات و لذات دنیا بکار مىبرند، زیرا زندگى در نظر اینان فرصتى زودگذر و بىثبات است و چه بهتر که در این فرصت کوتاه از بردن هر نوع لذت فروگذار نشود.
تاریخ مبارزات و جنگهاى دورههاى اخیر بشر را مطالعه کنید که همه به ناحق پایهگذارى شد و به ناحق هم به سود ارتش فاتح پایان یافت.
علت این مبارزات چیزى جز طغیان شهوات بشر و روح مادیگرى او نبود، موادى که باید صرف رفاه بنىآدم شود در این جنگها و برنامههاى استعمارى مصرف نابودى بشر و شعلهور ساختن فساد در همه زوایاى حیات شد.
هارولدال ایکس، منشى سابق وزارت کشور آمریکا در مقالهاى تحت عنوان ما نمىتوانیم با جنگ دیگرى روبرو شویم، در یکى از مجلات آمریکا انتشار داد: مقدار مواد اولیهاى که در آمریکا در طى پنج سال جنگ از تاریخ اول ژانویه سال 1940 به مصرف رسانید به قرار زیر است:
زغال 3 هزار میلیون تن
آهن 516 هزار تن
سرب 2 هزار تن
روى 3/5 هزار تن
مس 5 هزار تن
بوکسیت 14 هزار تن
گوگرد 17 هزار تن
نمک 68 هزار تن
پتاس 3 هزار تن
نفت 1 هزار تن
مولیبدن 112 هزار تن
تونکستن 10 هزار تن
این اجناس که در خوان طبیعت براى آسایش بشر قرار داده شده به وسیله انسانهاى مادى و شهوتپرست در خراب کردن دانشگاهها و دانشکدهها، دبیرستانها، مدرسهها، پارکها، بیمارستانها، مخزنها، کشتن بىگناهان و مظلومان بکار برده شد. تازه این آمار مصرف شده انگلستان، فرانسه، شوروى، آلمان، بلژیک، هلند، مجارستان، اطریش، لهستان، نروژ، دانمارک، بسى بیش از آنهاست، تازه پس از این همه بلا و بدبختى درس عبرت نگرفته و از آن پس تاکنون هزاران بلاهاى فکرى و جسمى و اجتماعى بسر بشر آوردهاند، آرى این است نتیجه زندگى مادى صرف و این است میوه تلخ افکار فروید و فرویدیسم، تعجب این است که پس از این همه ناراحتى باز گروه کثیرى از تحت تاثیر همان تربیتهاى مادى و غلط، انکار فضایل و تزکیه روح مىکنند، راستى بشر را باید از چه راهى غیر از تهذیب روان تربیت کرد تا این همه وحشیگرى نداشته باشد.
شک نیست که نتیجه این طرز تفکر و تصور جز این نیست که انسان از سطح عالى روحى و معنوى خود تنزل کند، و با انکار حقیقت روح و فضایل انسانیت که عدهاى از دانشمندان غرب نوایش را ساز کردهاند، در شمار دیوان و ددان و درندگان قرار گیرد، و زندگى از هر گونه هدفى و غایتى و دلیلى تهى ماند، و آرامش و آسایش و رفاه و سعادت و نوعدوستى از عرصه حیات رخت بندد، و در نتیجه اگر بشر پیرو مکتب داروین و فروید شده و ما او را جز حیوانى پست ندانیم، دیگر از جهان انتظارى غیر از فساد جنگ و شهوتپرستى و ستیز و هرزگى نباید داشت.
منبع : پایگاه اطلاع رسانی استاد حسین انصاریان
چهل حدیث از امام سجاد (ع)
1- مقام رضا
«الرِّضا بِمَکْرُوهِ الْقَضاءِ اَرْفَعُ دَرَجاتِ الْیَقینِ.»:
خشنودى از پیشامدهاى ناخوشایند، بلندترین درجه یقین است.
2- کرامت نفس
«مَنْ کَرُمَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ هانَتْ عَلَیْهِ الدُّنْیا.»:
هر که کرامت و بزرگوارى نفس داشته باشد، دنیا را پَست انگارد.
3- دنیا مایه ارزش نیست
«اَعْظَمُ النّاسِ خَطَرًا مَنْ لَمْ یَرَ الدُّنْیا خَطَرًا لِنَفْسِهِ.»:
پرارزش ترین مردم کسى است که دنیا را مایه ارزش خود نداند.
4- پرهیز از دروغ
«اِتَّقُوا الْکِذْبَ الصَّغیرَ مِنْهُ وَ الْکَبیرَ فى کُلِّ جِدٍّ وَ هَزْل فَاِنَّ الرَّجُلَ اِذا کَذَبَ فى الصَّغیرِ اِجْتَرَءَ عَلَى الْکَبیرِ.»:
از دروغ کوچک و بزرگ در هر جدّى و شوخیى بپرهیزید، زیرا چون کسى دروغ کوچک گفت بر دروغ بزرگ نیز جرات پیدا مىکند.
5- خود نگهدارى
«اَلْخَیْرُ کُلُّهُ صِیانَهُ الاِْنْسانِ نَفْسَهُ.»:
تمام خیر آن است که انسان خود را نگهدارد.
6- همنشینان ناشایسته
«اِیّاکَ وَ مُصاحَبَهَ الْکَذّابِ، فَاِنَّهُ بِمَنْزِلَهِ السَّرابِ یُقَرِّبُ لَکَ البَعیدَ وَ یُبَعِّدُ لَکَ الْقَریبَ. وَ اِیّاکَ وَ مُصاحَبَهَ الْفاسِقِ فَاِنَّهُ بایَعَکَ بِاُکْلَه اَوْ اَقَلَّ مِنْ ذلِکَ. وَ اِیّاکَ وَ مُصاحَبَهَ الْبَخیلِ فَاِنَّهُ یَخْذُلُکَ فى مالِهِ اَحْوَجَ ما تَکُونُ اِلَیْهِ. وَ اِیّاکَ وَ مُصاحَبَهَ الاَْحْمَقِ، فَاِنَّهُ یُریدُ اَنْ یَنْفَعَکَ فَیَضُرُّکَ. وَ اِیّاکَ وَ مُصاحَبَهَ الْقاطِعِ لِرَحِمِهِ، فَاِنّى وَجَدْتُهُ مَلْعُونًا فى کِتابِاللّهِ.»:
1ـ مبادا با دروغگو همنشین شوى که او چون سراب است، دور را به تو نزدیک کند و نزدیک را به تو دور نماید.
2ـ مبادا با فاسق و بدکار همنشین شوى که تو را به یک لقمه و یا کمتر بفروشد.
3ـ مبادا همنشین بخیل شوى که او در نهایتِ نیازت بدو، تو را واگذارد.
4ـ مبادا با احمق رفیق شوى که چون خواهد سودت رساند، زیانت مىزند.
5 ـ مبادا با آن که از خویشان خود مىبرد، مصاحبت کنى که من او را در قرآن ملعون یافتم.
7- ترک سخن بى فایده و دورى از جدل
«اِنَّ الْمَعْرِفَهَ وَ کَمالَ دینِ الْمُسْلِمِ تَرْکُهُ الْکَلامَ فیما لا یَعْنیهِ وَ قِلَّهُ مِرائِهِ وَ حِلْمُهُ وَ صَبْرُهُ وَ حُسْنُ خُلْقِهِ.»:
معرفت و کمال دیانت مسلمان، ترکِ کلام بىفایده و کم جدل کردن، و حلم و صبر و خوشخویى اوست.
8- محاسبه نفس و توجّه به معاد
«اِبْنَ آدَمَ! اِنّکَ لا تَزالُ بِخَیْر ما کانَ لَکَ واعِظٌ مِنْ نَفْسِکَ، وَ ما کانَتِ الُْمحاسَبَهُ مِنْ هَمِّکَ، وَ ما کانَ الْخَوْفُ لَکَ شِعارًا وَ الْحَذَرُ لَکَ دِثارًا.
اِبْنَ آدَمَ! اِنَّکَ مَیِّتٌ وَ مَبْعُوثُ وَ مَوْقُوفٌ بَیْنَ یَدَىِ اللّهِ جَلَّ وَ عَزَّ، فَاَعِدَّ لَهُ جَوابًا.»:
اى فرزند آدم! به راستى که تو پیوسته رو به خیرى، تا خودت را پند دهى و حساب خودت را برسى و ترس از خدا را روپوش و پرهیز را زیرپوش خود سازى.
اى فرزند آدم! تو خواهى مرد و برانگیخته خواهى شد و در حضور خداوند عزّ و جَلّ قرار خواهى گرفت، پس براى او جوابى را آماده کن.
9- نتایج دعا
«اَلْمُوْمِنُ مِنْ دُعائِهِ عَلى ثَلاث: اِمّا اَنْ یُدَّخَرَ لَهُ وَ اِمّا اَنْ یُعَجَّلَ لَهُ وَ اِمّا اَنْ یُدْفِعَ عَنْهُ بَلاءً یُریدُ اَنْ یُصیبَهُ.»:
مومن از دعایش سه نتیجه مىگیرد:1ـ یا برایش ذخیره گردد،2ـ یا در دنیا برآورده شود،3ـ یا بلایى را که خواست به او برسد، از او بگرداند.
10- مبغوضیت گداى بخیل
«اِنَّ اللّهَ لَیُبْغِضُ الْبَخیلَ السّائِلَ الُْمحْلِفَ.»:
به راستى که خداوند، گداى بخیلى را که سوگند مىخورد دشمن دارد.
11- اسباب نجات
«ثَلاثٌ مُنْجِیاتٌ لِلْمُوْمِنِ: کَفُّ لِسانِهِ عَنِ النّاسِ وَ اغْتِیابِهِمْ. وَ اشْتِغالُهُ نَفْسَهُ بِما یَنْفَعُهُ لاِخِرَتِهِ وَ دُنْیاهُ وَ طُولُ الْبُکاءِ عَلى خَطیئَتِهِ.»:
سه چیز سبب نجات مومن است:1ـ بازداشتن زبان از غیبت مردم،2ـ مشغول کردن خودش به آنچه که براى آخرت و دنیایش سود دهد،3ـ و گریستن طولانى بر گناهش.
12- به سوى بهشت
«مَنِ اشْتاقَ اِلى الْجَنَّهِ سارَعَ اِلَى الْخَیْراتِ وَ سَلا عَنِ الشَّهَواتِ وَ مَنْ اَشْفَقَ مِنَ النّارِ بادَرَ بِالتَّوْبَهِ اِلَى اللّهِ مِنْ ذُنُوبِهِ وَ راجَعَ عَنِ الَْمحارِمِ.»
هر که مشتاق بهشت است به حسنات شتابد و از شهوات دورى گزیند، هر که از دوزخ ترسد براى توبه از گناهانش به درگاه خدا پیشى گیرد و از حرامها برگردد.
13- ثواب نگاه
«نَظَرُ المُوْمِنِ فى وَجْهِ اَخیهِ المُوْمِنِ لِلْمَوَدَّهِ وَ الَْمحَبَّهِ لَهُ عِبادَهٌ.»:
نگاه مهرآمیز مومن به چهره برادر مومنش و محبّت به او عبادت است.
14- پارسایى و دعا
«ما مِنْ شَىْء اَحَبُّ اِلَى اللّهِ بَعْدَ مَعْرِفَتِهِ مِنْ عِفَّهِ بَطْن وَ فَرْج وَ ما مِنْ شَىْء اَحَبُّ اِلَى اللّهِ مِنْ اَنْ یُسْاَلَ.»:
چیزى نزد خدا، پس از معرفت او، محبوبتر از پارسایى شکم و شهوت نیست، و چیزى نزد خدا محبوبتر از درخواست کردن از او نیست.
15- پذیرش عذر دیگران
«اِنْ شَتَمَکَ رَجُلٌ عَنْ یَمینِکَ ثُمَّ تَحَوَّلَ اِلى یَسارِکَ وَ اعْتَذَرَ اِلَیْکَ فَاقْبَلْ عُذْرَهُ.»
اگر مردى از طرف راستت به تو دشنام داد و سپس به سوى چپت گردید و از تو عذرخواهى نمود، عذرش را بپذیر.
16- حقّ خدا بر بنده
«فَاَمّا حَقُّ اللّهِ الاَْکْبَرِ فَاِنَّکَ تَعْبُدُهُ لا یُشْرِکُ بِهِ شَیْئًا فَاِذا فَعَلْتَ ذلِکَ بِاِخْلاص جَعَلَ لَکَ عَلى نَفْسِهِ اَنْ یَکْفِیَکَ اَمْرَ الدُّنْیا وَ الاْخِرَهِ وَ یَحْفَظَ لَکَ ما تُحِبُّ مِنْها.»
حقّ خداوند بزرگ این است که او را بپرستى و چیزى را شریکش ندانى و چون از روى اخلاص این کار را کردى، خدا بر عهده گرفته که کار دنیا و آخرت تو را کفایت کند و آنچه از او بخواهى برایت نگهدارد.
17- حقّ پدر بر فرزند
«وَ اَمّا حَقُّ اَبیکَ فَتَعْلَمَ اَنَّهُ اَصْلُکَ وَ اَنَّکَ فَرْعُهُ وَ اَنَّکَ لَوْلاهُ لَمْ تَکُنْ، فَمَهْما رَاَیْتَ فى نَفْسِکَ مِمّا تُعْجِبُکَ فَاعْلَمْ اَنَّ اَباکَ اَصْلُ النِّعْمَهِ عَلَیْکَ فیهِ وَ احْمَدِ اللّهَ وَ اشْکُرْهُ عَلى قَدْرِ ذلِکَ.»:
و امّا حقّ پدرت را باید بدانى که او اصل و ریشه توست و تو شاخه او هستى، و بدانى که اگر او نبود تو نبودى، پس هر زمانى در خود چیزى دیدى که خوشت آمد بدان که [از پدرت دارى] زیرا اساس نعمت و خوشى تو، پدرت مىباشد، و خدا را سپاس بگزار و به همان اندازه شکر کن.
18- تقدّم طاعت خدا بر هر چیز
«قَدِّمُوا اَمْرَ اللّهِ وَ طاعَتَهُ وَ طاعَهَ مَنْ اَوْجَبَ اللّهُ طاعَتَهُ بَیْنَ یَدَىِ الاُْمُورِ کُلِّها.»
طاعت خدا و طاعت هر که را خدا واجب کرده بر همه چیز مقدّم بدارید.
19- حقّ مادر بر فرزند
«فَحَقُّ اُمِّکَ فَاَنْ تَعْلَمَ اَنَّها حَمَلَتْکَ حَیْثُ لایَحْمِلُ اَحَدٌ وَ اَطْعَمَتْکَ مِنْ ثَمَرَهِ قَلْبِها ما لا یُطْعِمُ اَحَدٌ اَحَدًا. وَ اَنَّها وَقَتْکَ بِسَمْعِها وَ بَصَرِها وَ یَدِها وَ رِجْلِها وَ شَعْرِها وَ بَشَرِها وَ جَمیعِ جَوارِحِها مُسْتَبْشِرَهً بِذلِکَ، فَرِحَهً، مُوبِلَهً مُحْتَمِلَهً لِما فیهِ مَکْرُوهُها وَ اَلَمُها وَ ثِقْلُها وَ غَمُّها حَتّى دَفَعَتْها عَنْکَ یَدُالْقُدْرَهِ وَ اَخْرَجَتْکَ اِلَى الاَْرْضِ فَرَضِیَتْ انْ تَشْبَعَ وَ تَجُوعَ هِىَ وَ تَکْسُوَکَ وَ تَعْرى وَ تَرْوِیَکَ وَ تَظْمَاَ وَ تُظِلَّکَ وَ تَضْحى وَ تُنَعِّمَکَ بِبُوْسِها وَ تُلَذِّذَکَ بِالنَّوْمِ بِاَرَقِها وَ کانَ بَطْنُها لَکَ وِعاءً وَ حِجْرُها لَکَ حِواءً وَ ثَدْیُها لَکَ سِقاءً، وَ نَفْسُها لَکَ وِقاءً، تُباشِرُ حَرَّ الدُّنْیا وَ بَرْدَها لَکَ وَ دُونَکَ، فَتَشْکُرْها عَلى قَدْرِ ذلِکَ وَ لا تَقْدِرُ عَلَیْهِ اِلاّ بِعَوْنِ اللّهِ وَ تَوْفیقِهِ.»:
و امّا حقّ مادرت این است که بدانى او تو را در شکم خود حمل کرده که احدى کسى را آن گونه حمل نکند، و از میوه دلش به تو خورانیده که کسى از آن به دیگرى نخوراند، و اوست که تو را با گوش و چشم و دست و پا ومو و همه اعضایش نگهدارى کرده و بدین فداکارى شاداب و شادمان و مواظب بوده و هر ناگوارى و درد و سنگینى و غمى را تحمّل کرده تا [توانسته] دست قدرت [مکروهات] را از تو دفع نموده و تو را از آنها رهانده و به روى زمین کشانده و باز هم خوش بوده که تو سیر باشى و او گرسنه، و تو جامه پوشى و او برهنه باشد، تو را سیراب کند و خود تشنه بماند، تو را در سایه بدارد و خود زیر آفتاب باشد و با سختى کشیدن تو را به نعمت رساند، و با بیخوابى خود، تو را به خواب کند، شکمش ظرف وجود تو بوده و دامنش آسایشگاه تو و پستانش مشک آب تو و جانش فداى تو و به خاطر تو، و به حساب تو، گرم و سرد روزگار را چشیده است.
به این اندازه قدرش را بدانى و این را نتوانى مگر به یارى و توفیق خدا.
20- ترغیب به علم
«لَوْ یَعْلَمُ النّاسُ ما فى طَلَبِ الْعِلْمِ لَطَلَبُوهُ وَ لَوْ بِسَفْکِ الْمُهَجِ وَ خَوْضِ اللُّجَجِ.»:
اگر مردم بدانند که در طلب علم چه فایده اى است، آن را مىطلبند اگر چه با ریختن خون دل و فرو رفتن در گرداب ها باشد.
21- ارزش مجالس صالحان
«مَجالِسُ الصّالِحینَ داعِیَهٌ اِلَى الصَّلاحِ وَ آدابُ الْعُلَماءِ زِیادَهٌ فِى الْعَقلِ.»:
مجلس هاى شایستگان، دعوت کننده به سوى شایستگى است و آداب دانشمندان، فزونى در خرد است.
22- گناهانى که مانع اجابت دعایند
«اَلذُّنُوبُ الَّتى تَرُدُّ الدُّعاءَ: سُوءُ النِّیَّهِ، وَ خُبْثُ السَّریرَهِ، وَ النِّفاقُ مَعَ الاِخْوانِ، وَ تَرْکُ التَّصْدیقِ بِالاِْجابَهِ، وَ تَاخیرُ الصَّلَواتِ المَفْرُوضَهِ حَتّى تَذْهَبَ اَوْقاتُها، وَ تَرْکُ التَّقَرُّبِ اِلَى اللّهِ عَزَّوَجَلَّ بِالْبِّرِ وَ الصَّدَقَهِ، وَ اسْتِعْمالُ الْبَذاءِ وَ الْفُحْشِ فِى الْقَوْلِ.»:
گناهانى که دعا را ردّ مىکنند، عبارتند از:1ـ نیّت بد،2ـ ناپاکى باطن،3ـ نفاق با برادران،4ـ عدم اعتقاد به اجابت دعا،5ـ تاخیر نمازهاى واجب از وقت خودش،6ـ ترک تقرّب به خداوند عزّوجلّ به وسیله ترک احسان و صدقه، 7ـ ناسزاگویى و بدزبانى.
23- تارکان جاودانگى
«عَجَبًا کُلَّ الْعَحَبِ لِمَنْ عَمِلَ لِدارِ الْفَناءِ وَ تَرَکَ دارَ الْبَقاءِ.»:
شگفتا! از کسى که کار مىکند براى دنیاى فانى و ترک مىکند سراى جاودانى را!
24- نتیجه اتّهام
«مَنْ رَمَى النّاسَ بِما فیهِمْ رَمَوْهُ بِما لَیْسَ فیهِ.»:
هر که مردم را به چیزى که در آنهاست متّهم کند، او را به آنچه که در او نیست متَّهم کنند.
25- دنیا وسیله است، نه هدف
«ما تَعِبَ اَوْلِیاءُ اللّهِ فِى الدُّنْیا لِلدُّنْیا، بَلْ تَعِبُوا فِى الدُّنْیا لِلاْخِرَهِ.»:
اولیاى خدا در دنیا براى دنیا رنج نمىکشند، بلکه در دنیا براى آخرت رنج مىکشند.
26- به خدا پناه مىبرم!
«اَلّلهُمَّ اِنّى اَعُوذُ بِکَ مِنْ هَیَجانِ الْحِرْصِ وَ سَوْرَهِ الْغَضَبِ وَ غَلَبَهِ الْحَسَدِ... وَ سُوءِ الْوِلایَهِ لِمَنْ تَحْتَ اَیْدینا.»:
خدایا! به تو پناه مىبرم از طغیان حرص و تندى خشم و غلبه حسد... و سرپرستى بد براى زیر دستانمان.
27- پرهیز از گناهکاران، ظالمان و فاسقان
اِیّاکُمْ وَ صُحْبَهَ الْعاصینَ، وَ مَعُونَهَ الظّالِمینَ وَ مُجاوَرَهَ الْفاسِقینَ، اِحْذَرُوا فِتْنَتَهُمْ، وَ تَباعَدُوا مِنْ ساحَتِهِمْ.
از همنشینى با گنهکاران و یارى ستمگران و نزدیکى با فاسقان بپرهیزید.
از فتنه هایشان برحذر باشید و از درگاهشان دورى گزینید.
28- نتیجه مخالفت با اولیاء الله
«وَ اعْلَمُوا اَنَّهُ مَنْ خالَفَ اَوْلِیاءَ اللّهِ وَ دانَ بِغَیْرِ دینِ اللّهِ، وَ اسْتَبَدَّ بِاَمْرِهِ دُونَ اَمْرِ وَلِىِّ اللّهِ، فى نار تَلْتَهِبُ.»:
بدانید هر که با اولیاى خدا مخالفت کند، و به غیر از دین خدا، دین دیگرى را پیروى نماید و به راى خویش استبداد ورزد، نه به فرمان ولِىّ خدا، در آتشى فروزان درافتد.
29- توجّه به قدرت و قرب خدا
«خَفِ اللّهَ تَعالى لِقُدْرَتِهِ عَلَیْکَ وَ اسْتَحْىِ مِنْهُ لِقُرْبِهِ مِنْکَ.»:
از خداى متعال به خاطر قدرتش بر تو بترس، و به خاطر نزدیکىاش به تو، از او شرم و حیا داشته باش.
30- پرهیز از دشمنى و توجّه به دوستى
«لا تُعادِیَنَّ اَحَدًا وَ اِنْ ظَنَنْتَ اَنَّهُ لا یَضُرُّکَ، وَ لا تَزْهَدَنَّ فى صِداقَهِ اَحَد وَ اِنْ ظَنَنْتَ اَنَّهُ لا یَنْفَعُکَ... .»:
حتماً با هیچ کس دشمنى نکن، هر چند گمان کنى که او به تو زیان نرساند، و حتماً دوستى هیچ کس را ترک نکن هر چند گمان کنى که او سودى به تو نرساند... .
31- بهترین میوه شنوایى
«لِکُلِّ شَىْء فاکِهَهٌ وَ فاکِهَهُ السَّمْعِ الْکَلامُ الْحَسَنُ.»:
براى هر چیزى میوه اى است و میوه شنوایى، کلام نیکوست.
32- فایده سکوت
«کَفُّ الاَْذى رَفْضُ الْبَذاءِ، وَ اسْتَعِنْ عَلَى الْکَلامِ بِالسُّکُوتِ، فَاِنَّ لِلْقَوْلِ حالاتٌ تَضُرُّ، فَاْحذَرِ الاَْحمَقَ.»:
جلوگیرى از آزار، ترک کلام قبیح است، و در سخن گفتن از سکوت کمک بخواه، زیرا براى سخن، حالاتى است که زیان مىزند، بنابراین از سخن احمق برحذر باش.
33- راستگویى و وفا
«خَیْرُ مَفاتیحِ الاُْمُورِ الصِّدْقُ، وَ خَیْرُ خَواتیمِها الْوَفاءُ.»:
بهترین کلید گشایش کارها، راستگویى، و بهترین مُهرِ پایانى آن وفادارى است.
34- غیبت
«اِیّاکَ وَ الْغیبَهَ فَاِنَّها اِدامُ کِلابِ النّارِ.»:
از غیبت کردن بپرهیز، زیرا که خورش سگهاى جهنّم است.
35- کریم و لئیم
«الْکَریمُ یَبْتَهِجُ بِفَضْلِهِ، وَ اللَّئیمُ یَفْتَخِرُ بِمِلْکِهِ.»:
کریم و بخشنده به بخشش خویش خوشحال است و لئیم و پست به دارایىاش مفتخر است.
36- پاداش احسان
«مَنْ کَسا مُوْمِنًا کَساهُ اللّهُ مِنَ الثِّیابِ الْخُضْرِ.»:
هر که مومنى را بپوشاند، خداوند به او از جامه هاى سبز بهشتى بپوشاند.
37- اخلاق مومن
«مِنْ اَخلاقِ الْمُوْمِنِ اَلاِْنْفاقُ عَلى قَدْرِ الاِْقْتارِ، وَ التَّوَسُّعُ عَلَى قَدْرِ التَّوَسُّعِ، وَ اِنْصافُ النّاسِ، وَ اِبْتِداوُهُ اِیّاهُمْ بِالسَّلامِ عَلَیْهِمْ.»:
از اخلاق مومن، انفاق به قدر تنگدستى، و توسعه در بخشش به قدر توسعه،و انصاف دادن به مردم، و پیشى گرفتن سلام بر مردم است.
38- درباره عافیت
«اِنّى لاََکْرَهُ لِلرَّجُلِ اَنْ یُعافى فِى الدُّنْیا فَلا یُصیبُهُ شَىءٌ مِنَ الْمَصائِبِ.»:
من براى کسى نمىپسندم که در دنیا عافیت داشته باشد و هیچ مصیبتى به او نرسد.
39- ثواب و عقاب زودرس
«انَّ اَسْرَعَ الْخَیْرِ ثَوابًا الْبِرُّ، وَ اَسْرَعُ الشَّرِّ عُقُوبَهً الْبَغْىُ.»:
به راستى که ثواب نیکوکارى، زودتر از هر کار خیرى خواهد رسید، و عقوبت ستمگرى، زودتر از هر بدى دامنگیر آدمى شود.
40- دعا، سپر بلا
«اِنَّ الدُّعاءَ لَیَرُدُّ الْبَلاءَ وَ قَدْ اُبْرِمَ اِبْرامًا. اَلدُّعاءُ یَدْفَعُ الْبَلاءَ النّازِلَ وَ ما لَمْ یَنْزِلْ.»
به راستى که دعا، بلا را برگرداند، آن هم بلاى حتمى را. دعا بلایى را که نازل شده و آنچه را نازل نشده دفع کند.
منبع : پایگاه اطلاع رسانی استاد حسین انصاریان
از کهکشان ها چه می دانید؟
کهکشان مجموعه ایست از ستارگان، غبار و گاز که توسط گرانش در کنار یکدیگر قرار گرفته اند. منظومه شمسی ما در کهکشانی به نام راه شیری قرار گرفته است. دانشمندان تخمین می زنند که بیش از 100 بیلیون کهکشان در فضای مرئی کائنات پراکنده شده اند. ستاره شناسان به کمک تلسکوپ از میلیونها کهکشان تصویر گرفته اند. دورترین کهکشانهایی که تا کنون عکس آنها تهیه شده است، در فاصله 10 تا 13 بیلیون سال نوری از ما قرار گرفته اند. قطر کهکشانها از چند هزار تا نیم میلیون سال نوریست. کهکشانهای کوچکتر کمتر از یک بیلیون ستاره دارند اما کهکشانهای بزرگ دارای بیش از یک تریلیون ستاره هستند. قطر کهکشان راه شیری حدود 100.000 هزار سال نوریست. منظومه شمسی در فاصله 25.000 سال نوری از مرکز کهکشان قرار گرفته است. حدود 100 بیلیون ستاره در این کهکشان وجود دارد.
تنها 3 کهکشان خارج از منظومه شمسی، از روی زمین با چشم غیر مسلح قابل رویت است. مردم نیمکره شمالی می توانند کهکشان آندرومدا که 2 میلیون سال نوری دورتر از ما قرار دارد را ببینند و مردم نیمکره جنوبی ابر ماژلانی بزرگ در فاصله 160.000 سال نوری و ابر ماژلانی کوچک در فاصله 180.000 سال نوری را می بینند.
یک کهکشان مارپیچی شبیه به فرفره می باشد. بازوهای مارپیچ آن از یک مرکز متورم بیرون زده و حول آن می چرخند. این تصویر مربوط به کهکشان M100 است که بسیار به کهکشان ما یعنی راه شیری شبیه می باشد.
عکس از هانتر (D. Hunter) از رصدخانه لاول و لوی (Z. Levay) از انستیتو دانش تلسکوپ فضایی
والاترین مکتب
مکتب اهل بیت علیهم السلام که در حقیقت توضیحی جامع وتفسیری کامل بر آیات قرآن مجید و بیان کننده ی سنت پیامبر اسلام(ص) است راهنمای انسان به سوی سعادت دنیا وآخرت وضامن امنیت و آرامش در دنیا و رفاه وآسایش ابدی در آخرت است.
دراین مکتب انسان ساز تمام ملکات مثبت باطنی و زیبایی های اخلاقی وحسنات باطنی بیان شده ونسبت به همه ی زشتی های اخلاقی به انسان هشدار داده اند.
آنچه در این دو زمینه برای آبادی دنیا و آخرت بیان شده ، آگاهانه و به جرات می توان گفت که در هیچ مکتب و مدرسه ای و در هیچ آموزشگاه و دانشگاهی و از طرف هیچ استادی بیان نشده است.
اگر به کتاب های اخلاقی و روانکاوی و روانشناسی شرق و غرب بویژه به نوشته ها و مقالات اساتید معروف یونان زمین و اسکندریه قدیم و پارسیان حکیم و فلاطونیان جدید و اروپاییان قرون وسطی و قرن هجدهم به بعد مراجعه کنید ، آنچه در مسائل اخلاقی و روانی در مکتب اهل بیت می بینید نمونه اش را در هیچ جایی نمی یابید .
بی توجهی به مدرسه ی اهل بیت و بی خبری از حقایقی که آن بزرگواران برای انسان سازی بیان کرده اند و جایگزین کردن مکتب دیگر به جای مکتب آنان چه مکتب شرقی و چه مکتب غربی بزرگترین خسارتی است که انسان به دست خود برای خود فراهم می آورد ، و کوبنده ترین ضربه ای است که با دست خود بر ساختمان انسانیت خود وارد می کند، و سخت ترین بلایی است که جاهلانه به سر خود می آورد.
اهل بیت علیهم السلام با راهنمایی های خود ، بویژه با هدایت گری الهی و ملکوتی خود به سوی حسنات اخلاقی ، راه بهشت را به سوی انسان می گشایند و جاده ی خطرناک دوزخ را به روی انسان مسدود می کنند.
اهل بیت همچون پیامبران دلسوز ترین معلمان نسبت به انسان هستند، این انسان است که باید با آگاه شدن از تعلیمات آنان و به کار گرفتن آن تعلیمات از وجود مبارکشان قدر دانی کند و نسبت به ساحت مقدسشان سپاس ورزد.
روایات فراوانی در کتاب های معتبر نقل شده است که منظور از صدیقین و شهدا و صالحین در آیات قرآن مجید اهل بیت و ائمه طاهرین علیهم السلام هستند و روایات بسیاری به دنباله آیه ی شریفه ی سوره نساء نقل شده است که هر کس پس از خدا و پیامبر از اهل بیت که مفسر قرآن و بیان کننده سنت واقعی پیامبرند اطاعت کند در قیامت با آنان خواهد بود و بر سر همان سفره ای متنعم خواهد گشت که آنان متنعم اند .
کمال اطاعت از خدا و پیامبر به این است که از اهل بیت اطاعت شود ، زیرا خدا و پیامبر اطاعت آنان را به عنوان اولوالامر و اهل ذکر و دانایان واقعی واجب کرده اند و بدون اطاعت از آنان در حقیقت خدا و پیامبر اطاعت نمی شود.
با یاری خداوند و عنایات اهل بیت علیهم السلام از این پس جهت تکمیل و به نتیجه رساندن این مطلب ، در حد توان بخشی از درس های اخلاق اهل بیت را به شما دوستان عزیز ارائه می نمایم.